
هنري جيمز
1843- 1916 ¡ آمريكايي
او كه در زمان حياتش لقب «استاد» گرفت، رمان، داستان كوتاه و حكايات مختلف نوشت و توانست با وارد كردن ظرايف روانشناختي در داستانهايش، هنر داستاننويسي را به سطح بالاتري از ظرافت و پيچيدگي ارتقا دهد.
هنری جیمز به عنوان فرزند خانوادهاي متمول و متفکر در نیویورک، از بدو تولد از موقعیت بينظیری برخوردار بود. او نه تنها در کودکی به مجموعهی زیادی از رمانهای فرانسوی و ا انگلیسی دسترسی داشت، بلکه وقتی نوجوان بود در سفری پنج ساله با خانواده از اروپا دیدن کرد و بعد از این که تصمیم گرفت نویسندگی را به عنوان شغل انتخاب کند، تضاد بین فرهنگ و آداب جامعهی ایالات متحده و اروپا را سادهترین موضوع برای نوشتن یافت. در کتابهای اولیهاش مثل «اروپاییها» (منتشر شده در سال ۱۸۷۸) به مقایسهای طعنهآمیز بین معصومیت آمریکاییها و فساد اروپاییها پرداخته بود، اما بعدها با طرح جسورانه و مدرنش از مفهوم دختر آمریکایی در رمانهاي «دیزی میلر» (۱۸۷۹) و «تصویر یک زن» (۱۸۸۱) به شهرت رسید؛ شخصیتهای دختری با روح ساده و شریف که رفتار سرخوشانهشان دیگران را به اشتباه میاندازد.
از این زمان به بعد، او منحصراً در انگلستان و فرانسه زندگی کرد. دربارهی زندگی شخصی جیمز اطلاعات کافی در دست نداریم. او با خانمها رابطهی احساسی قوی داشت. مرگ زودهنگام دختر عموی جوانش مینیتمپل در ۱۸۷۰ در داستانهای او به کرات تأثیر گذاشته است، طوری که شخصیت ميليتيل در داستان «بالهای کبوتر» (۱۹۰۲) از همین دختر عمو الهام گرفته است.
تمایلات پنهانی
جیمز معمولاً در داستانهایش به بیان موضوعات ممنوعه میپرداخت. گرایش دو زن به یکدیگر در داستان «بوستونیها» (۱۸۸۶)، گرایش به کودک در داستان «پچپچه» (۱۸۹۸) و زنای با محارم در داستان «کاسهی طلایی» (۱۹۰۴) همگی در پوشش سبکی استادانه بیان شدهاند. او معتقد بود هر چیزی را میتوان بیان کرد، به شرط آن که در لفافه گفته شود. در داستان «آنچه میسی ميدانست» (۱۸۹۷) عشقبازی و کشمکش بین بزرگسالان از چشم یک کودک به ظاهر معصوم تصویر شده است. داستان «سفرای کبار» (۱۹۰۳) ماجرای غمبار بازدید یک آمریکایی از پاریس را (که ممکن است تجربهی خود جیمز باشد) روایت میکند که ایمان مذهبی سفت و سختش به او اجازه نمیدهد خودش را در زندگی پاریسی غرق کند.
در سالهای بعدی زندگی، جیمز شیوههای روایی پیچیدهتری را به کار گرفت تا بتواند پیچیدگیهای ذهن انسان را نشان دهد. او وقایع را از دید شخصیتهای داستانهایش بیان میکرد و با بیان طفره رفتنها و خودفریبیهای آنها، وقایع را از دیدگاههای مختلف شرح میداد. او برای نوشتن کارهای آخرش مجبور به استفاده از منشی شخصی شد، چون نوشتن با دست مدام برایش سختتر میشد. او بعد از سال ۱۹۰۴ تقریباً هیچ داستان شاخصی ننوشت. در ۱۹۱۵ تبعهی بریتانیا شد و یک سال بعد در چلسی لندن درگذشت.
دیدگاه خود را بنویسید